246.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

روزایی که از خواب بیدار میشم و خونه نیست حالم گرفته است،. انگار یه گمشده ای دارم، یه کار نیمه تموم. 

معمولا هم صبح بیدار میشم و صبحانه میذارم براش و راهیش میکنم اما همون اوایل بهش گفتم اگه بیدار نشدم بی خدافظی نرو. 

بیدارم کن بگو که داری میری. 

یه روز صبح بیدارم کرد : من دارم میرم، کار نداری؟؟

خدا شاهده چشمام نیمه باز بود از شدت خواب آلودگی اما هراسون گفتم: گوشیتو میبری؟؟؟

گفت : آره خب. واسه چی؟ 

چشمامو بستم: خب برو کارت داشتم بهت زنگ میزنم.

فکر کنم دو ماهی از اون روز میگذره اما هنوزم یادم میاد خندم میگیره.

چی تو ذهنم گذشته که همچین چیزی گفتم؟؟ فقط جایی برای نوشتن....

ما را در سایت فقط جایی برای نوشتن. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fso1996o بازدید : 141 تاريخ : چهارشنبه 28 ارديبهشت 1401 ساعت: 14:20