225.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

شده یهو خودتو وسط بیابون حس کنی؟ بخوای بری تا راهتو پیدا کنی اما ندونی از کجا؟ 

دقت کن ، نمیگم یه جا گیر کنی که دورت دیوارهای بلند باشه و نتونی که بری ! 

میگم تو یه دشت وسیع باشی که بی نهایت راه داری بری اما نمیدونی کدوم راه و کدوم سمت ...

الان اونطوری ام.

کلا به اینده ی نزدیک که فکر میکنم اینطوری میشم . اینده ی نزدیک یعنی همین هفت هشت ده سال پیش رو . 

چه چیزایی ممکنه پیش بیاد؟ 

کجاییم؟ شغلمون چیه؟ ارزو هامون چیه؟ به ارزوهای الانمون رسیدیم؟ 

مزرعه رو راه انداختیم؟ 

خونه و ماشین داریم؟ 

بچه چی؟ 

من به اون جایگاه شغلی که میخوام رسیدم؟؟ 

.

خب من ده سال پیش فکر نمیکردم که الان اینجا باشم . کلا به ازدولج فکر نمیکردم . 

یحتمل ۲۲ سالگیمو تو خوابگاه میدیدم . یا درسم تموم شده بود و حد اقلش یه جا کارمند بودم.

اما اینکه درست لحظه ی ثبت نام دنیام چرخید ...

از این رو به اون رو .

نه اینکه الان ناراضی باشم ، البت نمیدونم شایدم ناراضی ام. 

من زندگی پر ماجرایی برای خودم میدیدم اما یهو بعد از انصراف از دانشگاه ، زندگیم افتاد رو این پله برقی صافا و رفت جلو ( نمیدونم رفت بالا یا پایین اما برد جلو زندگیمو ، یه مرحله ) یهو دیدم اینجام.

تو خونه ای که من خانوم خونشم و عاشق مرد خونه م .

اما دروغ چرا ، نمیخوام بیوفتم تو دیگ زندگی . 

دیگ زندگی چیه؟ پخت و پز روز مره ، مهمونی های خانوادگی ، حواسم به عکس پروفایل و پست اینستام باشه که جاری حسودی نکنه ، آق میرزام از چیزی بدش نیاد ، فلانی فکر بد نکنه .

من آدم این حرفا نیستم ، آدم زندگی روزمره نیستم.

من همیشه دوست داشتم برا خودم زندگی کنم ، برم بیام بریزم جمع نکنم...

حتی اصن بخونم و برقصم... 

حس میکنم این چند وقته خیلی رفتم تو زندگی . از اول سال تا حالا درگیر بودم ، درگیر زندگی . از مهمونی های متعدد تا سرما خوردگی و تب و لرز تا اختلافات خانوادگی و ....

اون وسط مسطا یه شکی هم به بچه دار شدن کردیم که جفتمون تا مرز سکته رفتیم. مخصوصا همسر! 

دوس ندارم به این زودی با کله بیوفتم تو دیگ زندگی و حس میکنم با بچه دار شدن دقیقا میوفتم تو دیگ .

مامان میگه بهش فکر نکن که سختت نشه .

میشه مگه؟

کل زندگیم قراره عوض شه . میشه فکر نکنم؟ یهو بفهمم پشیمونم نمیتونم بچه رو از همون راهی که اومده راهی کنم برگرده .

هعی ...

زندگی خیلی سخته . خیلی .

 

 

فقط جایی برای نوشتن....
ما را در سایت فقط جایی برای نوشتن. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fso1996o بازدید : 244 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 10:33