یاد لبخند های گرم داداشام وقتی من رو با لباس عروس کنار محمد دیدن . یاد بغل گرم پدرم . یاد صدای بغض دار مادرم.
یاد جیغ زدن های خواهرم و دوستام.
یاد بوسه های محمد تو آتلیه .
یاد خوشحالی های مادرشوهر . یاد اون فسقلی عمه که پشت دامنم رو میگرفت و دنبالم میومد .
خیلی خوب بود . دلم تنگ شده براش.
فقط جایی برای نوشتن....
برچسب : نویسنده : fso1996o بازدید : 312