205.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

فردای روز عروسی با ماشین غیاث رفته بودیم که پیراهن و تاج رو بدیم، آهنگ های فلشش خیلی خوب بود . یعنی کاملا مشخص بود دونه دونه نشسته انتخاب کرده . همونجا به همسر گفتم یه کپی بگیر از رو فلشش .

حالا زدیم تو تلویزیون ، آهنگ چیز عجیبیه !! قابلیت اینو داره که قششششنگ پرتت کنه همونجایی که خودش دلش میخواد .

رفت رو یه آهنگی ، به همسر میگم این تیکه رو یادته ؟؟ دقیقا سر قرنی ۱۵ که رسیدیم اومد روی این ترک . بعد این همه وقت دقیقا یادمه کجای خیابون بودیم که اینو شنیدم.

همسر این روزا از حساسیت خیلی اذیته ، براش گل ختمی دم کردم.

ناهار فردا هم قراره آبگوشت بذارم ، ساعت چهار هم خاله م و مامانم میان خونمون ، اولین مهمون خونه ی مشترک . 

عکس هامونو دیشب رفتیم انتخاب کردیم که بره برای چاپ ، عجب عکسایی شده . تمام خاطراتم مرور شد . وای خدای من ، واقعا بهترین روز زندگیم بود.

دیروز به همسر میگم ممنونم که برام عروسی گرفتی . میگه مگه قرار بود نگیرم؟؟ میگم نه منظورم اینه که من اصلا دلم عروسی نمیخواست ، حتی تا لحظه ی آخر اشتیاق خاصی برای مراسم عروسی نداشتم اما الان ذهنم پر از خاطرات خوب و ناب و شیریییییین از روز عروسی مونه .

واقعا ممنونم از همشون که بهترین روز زندگیمو ساختن. 

 

 

 

فقط جایی برای نوشتن....
ما را در سایت فقط جایی برای نوشتن. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fso1996o بازدید : 241 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:01