334.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

میم خیلی آقا،. متین،. مهربون، صبور و همدله.

اما سر غذاخوردن یه وقتایی با یه بچه دو ساله فرقی نداره و من هیچ وقت به این قضیه عادت نکردم.

مثلا اینکه گوشت( یا مرغ) غذاش تموم میشه کلا دست میکشه! میگه سیر شدم! حالا میبینی نصف بیشتر غذاش مونده

یا مثلا نون بیاته یا سرده، نمیخوره!

خورش قیمه،. قورمه یا هرچی باشه، گوشتاش رو میخوره و بقیه ش میمونه!!

حالا الان خوبه حداقل حواسش هست منم گوشت بخورم، قبلنا که اصلا!

این ماجرا تا جایی اذیت کننده نیست که زندگی عادی و روال باشه!

شرایطی رو تصور کن که من هزارتا کار داشتم و موقع غذا اونقدر گرسنمه که حوصلم نیومده نون رو گرم کنم( مثل امشب)

یا قراره پاک سازی یخچال بخوریم که چند مدل غذا مونده ست و ممکنه مرغ و گوشتش رو قبلا خورده باشیم!

یا مثلا از دستم در رفته و برنجم شفته شده!

از همه اینا بدتر، ماه رمضان! که آدم حال غذا پختن نداشته یا اشتباه کرده یا نتونستم بچشم و یا هر دلیلی!

خیلی راحت نمیخوره غذا رو! یه کم بازی بازی ماست و سالاد میخوره و میره...

یه شب ماه رمضان سال اولمون رسما گفت : این چیه؟ حالم بهم خورد!

حالا برنجم یه کم شفته بود که خب اون موقع خیلی بلد نبودم.

.

فکر میکردم این کاراش برام عادی شده اما امشب دوباره خیلی بهم ریختم.

بقیه غذامو نخوردم، نونش رو گرم کردم دادم بهش و اومدم تو اتاق.

.

.

فقط جایی برای نوشتن....
ما را در سایت فقط جایی برای نوشتن. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fso1996o بازدید : 65 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1402 ساعت: 20:08