310.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

پنج سال پیش همچین شبی فکر میکردم این اخرین شبیه که خونه ی پدری میخوابم، و امشب خونه پدری میخوابیم اونم سه تایی، مداد، میم و میمچه!

فردا سالگرد عروسی مونه، پارسال مثل امروز و فردایی فهمیدم میمچه تو دلمه و امشب رفتیم طلاهام رو فروختیم برای همون اتفاق خوبه که گفتم خداکنه درست بشه و استرسش رو دارم.

17 عدد مهمی شده تو زندگی ما.

میم میگه کارت رو دوباره شروع کن، بخاطر نیاز مالی.

و من حس میکنم علی رقم علاقه زیادم به شغلم اما دیگه تاب و توان ندارم. چه روحی چه جسمی!

حدود یه هفته ست دوباره ورزشم رو شروع کردم و حتی تو همون وارم آپ اولیه ش بدنم درد میگیره.

اینقدر درصد چربی و عضله ام جابه جا شده که واقعا دیگه ظاهرم رو دوست ندارم.

متاسفانه اینطوری هم میشم لج میکنم به جای اینکه درست کنم ماجرا رو خراب ترش میکنم. بیشتر میخورم و چرت و پرت میخورم، تند میخورم، قاطی پاتی میخورم و...

حتی دلم نمیخواد خودمو تو آینه نگاه کنم.

عکس های میمچه رو دادم چاپ کنن، 600 تومن شد!! حالا بخوام دقیق بگم 595900!!!

دیگه فعلا آلبوم نمیخرم.

نمیدونم شاید آخرم دلم طاقت نیاورد و خریدم آلبوم رو.

اخه تو این وضعیت خرج های مهم تر زیاد داریم.

هنوز پول کلاس و لباس رو هم که خواهرم حساب کرده بود ندادم بهش.

بامیه هم خریده بود برامون راستی!

.

حس میکنم اگه یکی الان 500 م تومن پول بهم بده حالم خیلی خوب میشه و همه مشکلاتم حل میشه.

تو همین الان با چی حالت خوب میشه؟؟

فقط جایی برای نوشتن....
ما را در سایت فقط جایی برای نوشتن. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fso1996o بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1402 ساعت: 14:23