268.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

عزیزدلم، پسرنازم، نفس مامان.

تو امروز و تا چهار ساعت دیگه یک ماهه میشی. یک ماه میگذره از اولین باری که دیدمت، در آغوشت گرفتم و روی ماهت رو بوسیدم.

روزهای سختی و دردناکی رو کنار هم گذروندیم و فقط تو بودی که شاهد اشک ها و ناراحتی های من بودی.

یادته دو روزی که بستری بودی چی کشیدیم؟ وقتی از شدت غم قلبم تیر میکشید و اشکم خشک نمیشد.

تو یک ماه ودتر از موعد به دنیا اومده بودی و خیلی کوچولو بودی و تازه تو همون هفته اول وزن هم کم کردی.

آخ که حتی یادآوریش هم اذیتم میکنه.

اما خب گذشت، هر چی بود گذشت.

تو الان خیلی بزرگتر شدی و دیگه کم کم چشمات ما رو میبینه و گاهی عکس العمل نشون میدی.

من کنارت بزرگ شدم مامان، خیلی چیزا یاد گرفتم.

متاسفم که خیلی جاها بلد نبودم درست ازت مراقبت کنم، متاسفم که بدنم طاقت نیاورد یک ماه دیگه هم تو رو نگهداره و تو نارس به دنیا اومدی.

متاسفم که درست و حسابی شیر ندارم و تو شیر خشک میخوری.

ولی قول میدم از این به بعد همه ی تلاشم رو بکنم که بهترین باشم برات.

.

فقط جایی برای نوشتن....
ما را در سایت فقط جایی برای نوشتن. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fso1996o بازدید : 68 تاريخ : جمعه 4 فروردين 1402 ساعت: 18:58