456.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

پنج و نیم صبح رفته بیرون، الان اومده.

شاید بشه گفت خسته تر از امشب ندیده بودمش! از کجا فهمیدم؟؟

چند سال پیش، یه شب از سرکار که اومد فکر میکردم خیلی خسته است، وقتی رفت دوش بگیره یه لیوان شربت بردم دم حموم زیر دوش بخوره نگرفت ازم گفت نه وسط زمین و هوا نمیخوام بذار بیام بیرون...

امشب اما یه لیوان شربت توت بردم دم حموم، گرفت و یه نفس سرکشید.

یه لیوان شربت پرتقال هم با قرص مسکن گذاشتم رو اپن وقتی اومد بیرون خورد.

قبلنا میگفت نه قرص برای چی بخورم؟؟؟

خسته تر از امشب ندیده بودمش.

.

.

فقط جایی برای نوشتن....
ما را در سایت فقط جایی برای نوشتن. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fso1996o بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 14 خرداد 1403 ساعت: 23:14