467.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

از صبح که چشامو باز کردم مدام صدای میم تو سرم پیچید که اینقد داد نزن سر بچه،. هیس جیغ نزن و از همه بدتر گفت: جیغ نزن سرش عادت میکنی یهو جلو یه نفر دیگه هم این کارو میکنی!!!

و بووووم تو سر من ترکید که مامانش بهش گفته مداد سر بچه جیغ میزنه!

هی ظرف شستم و گفتم برم بهش پیام بدم مگه کسی چیزی گفته که میگی جلو بقیه؟؟؟مثلا همسایه ها گفتن صدای زنت میاد جیغ میزنه سر بچه؟؟؟

هی غذا رو هم زدم و گفتم : خودش که بچه هاش رو کتک میزده اشکال نداره حالا جیغ من اشکال داره.

امااااا

من کلا اینطوری نیستم که زیاد دعواش کنم میمچه رو، یعنی هر چیزی که منجر به خراب کاری بشه رو جمع کردم. نمونه ش مبلا که چون میرفت روی مبل و میترسیدم بیوفته، همه رو پشت و رو گذاشتیم. نمونه ش کابینت ها که تا حد امکان ایمن سازی کردم...

در اتاق ها همیشه بسته است.

عملا بچم چیزی برای خرابکاری هم نداره. دیگه من سر چی جیغ بزنم اصلا؟

مثلا یه بار داشت بدو بدو میکرد و یه راست میرفت سر نبش دیوار، نگاهم نمیکرد که کجا داره میره. منم دستم بند بود. دلم ریخت یهو جیغ زدم واستا. اونم میلیمتری با دیوار، ایستاد.

هی ظرف شستم، هی مایه ماکارونی رو هم زدم، آبجوش گذاشتم، ادویه زدم و هی فکر هی فکر هی فکر. هی دلم خواست گوشیو بردارم و بهش پیام بدم :

بیا ۴۸ ساعت بچه رو نگهدار، غذام درست کن، کارای خونه رو هم بکن. منم صبح میرم شب میام. بعدش نظرتو بهم بگو...

موقعی که داشتم تهدیگ ماکارونی رو میذاشتم گفتم: مگه تو نمیگی بی جا و بی مورد جیغ نزدی؟ پس از چی میترسی؟ چه اهمیتی داره کی چی بگه؟

بعدم مگه قرار نبود قضاوت نکنی؟ شاید مامانش چیزی نگفته باشه.

بعدم چرا گارد میگیری؟ شاید واقعا بشه جیغ نزنی.

از این به بعد خیلیا ممکنه خیلی نظرات بدن راجع به بچه، میم که از همه بیشتر حق داره نظر بده. چرا ناراحت میشی؟

شاید خاطرات بد بچگی خودش یادش میاد که میگه جیغ نزن.

تو باید خودت رو قوی کنی، گارد نگیری، اگه چیزی به دردت میخوره گوش کن، اگه بی فایده است فراموش کن، همین!

.

.

فقط جایی برای نوشتن....
ما را در سایت فقط جایی برای نوشتن. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fso1996o بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 27 خرداد 1403 ساعت: 3:37